در کار عشق ما همیشه اما بود ...
| ||
اگر خورشید خواهی سایه بگذار چو مادر هست شیر دایه بگذار چو با خورشید همتک میتوان شد ز پس در تک زدن چون سایه بگذار چو همسایه است با جان تو جانان بده جان و حق همسایه بگذار تو را سرمایه? هستی بلایی است زیانت سود کن سرمایه بگذار چو مردان جوشن و شمشیر برگیر نهای آخر چو زن پیرایه بگذار فلک طشت است و اختر خایه در طشت خیال علم طشت و خایه بگذار فروتر پایه? تو عرش اعلاست تو برتر رو فروتر پایه بگذار فرید از مایه? هستی جدا شد تو هم مردی شو و این مایه بگذار از عطار نیشابوری [ سه شنبه 94/1/25 ] [ 7:35 صبح ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[Weblog Themes By : ] |