تمزها

شهریور 92 - در کار عشق ما همیشه اما بود ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کار عشق ما همیشه اما بود ...
 

سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز
دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه
آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز
بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه
دور سر هلهله و هاله*ی شاهین اجل
ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه
کشتی*ای را که پی غرق شدن ساخته*اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه
بدتر از خواستن این لطمه*ی نتوانستن
هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه
ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست
کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه
گر رهایی است برای همه خواهید از غرق
ورنه تنها خودی از لجه رهانیم که چه
ما که در خانه*ی ایمان خدا ننشستیم
کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه
مرگ یک بار مثل دیدم و شیون یک بار
این قدر پای تعلل بکشانیم که چه
شهریارا دگران فاتحه از ما خوانند
ما همه از دگران فاتحه خوانیم که چه


[ پنج شنبه 92/6/14 ] [ 12:54 عصر ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]

به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک
که من چو لاله به داغ تو خفته*ام در خاک
چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک
سری به خاک فرو برده*ام به داغ جگر
بدان امید که آلاله بردمم از خاک
چو خط به خون شبابت نوشت چین جبین
چو پیریت به سرآرند حاکمی سفاک
بگیر چنگی و راهم بزن به ماهوری
که ساز من همه راه عراق میزد و راک
به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید:
?اگر شراب خوری جرعه*ای فشان بر خاک?
ببوس دفتر شعری که دلنشین یابی
که آن دل از پی بوسیدن تو بود هلاک
تو شهریار به راحت برو به خواب ابد


[ پنج شنبه 92/6/14 ] [ 12:52 عصر ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]

 

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

 

شاعر : شهریار

 


تو بمان و دگران وای به حال دگران   ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران   رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران   میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران   دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
یادگاریست ز سرحلقه‌ی شوریده سران   دل من دار که در زلف شکن در شکنت
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران   گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران   ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
کاین بود عاقبت کار جهان گذران   سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران   شهریارا غم آوارگی و دربدری

 


[ یکشنبه 92/6/3 ] [ 12:36 عصر ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 165749

تمزها