در کار عشق ما همیشه اما بود ...
| ||
بلبلی دیدم که با گل صحبتی بسیــــــــــار دارد گاه ثنا گوید به گل، گـــاه درخفـــا بوسد به گل گل چو بشنید این سخن، خندید و گفت او را به طعن زندگانی را بسـی تلخـی و شیریــــــن با هم است گفت در قـرآن خــدا((لقــد خلقنـــا فی کــبد)) گفتم امشب مـی روم بینم جمــالــــش، گرچـــه او شد نصیبم درد و هجران، پس خدایا وصلتی حاصل نما [ شنبه 93/7/5 ] [ 8:33 صبح ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[Weblog Themes By : ] |