در کار عشق ما همیشه اما بود ...
| ||
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست آن به کز این گریوه سبکبار بگذری سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج درویش و امن خاطر و کنج قلندری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری نیل مراد بر حسب فکر و همت است از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری [ چهارشنبه 92/11/2 ] [ 1:52 عصر ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[Weblog Themes By : ] |