در کار عشق ما همیشه اما بود ...
| ||
مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همان جا به تعویض لاستیک بپردازد.
های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آن ها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد.
چرخ برود.
نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی. راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.
[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 1:31 عصر ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[Weblog Themes By : ] |