تمزها

زمستان 93 - در کار عشق ما همیشه اما بود ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کار عشق ما همیشه اما بود ...
 

آنچه خود تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده که آنان که بر او اعتماد کنند دوست دارد و یاری می کند.

"آل عمران 159"

اگر خدا شما را یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند از آن پس شما را یاری کند و اهل ایمان تنها به خدا و قدرت و رحمت او باید اعتماد کنند.

"آل عمران 160"

دیگه وقتی کلام خداست من نمیدونم چی باید بگم چون خودش با بهترین کلمات درست ترین راه رو بهمون نشون میده .

وقتی میگه اگه یاری من باشه کسی نمیتونه به شما غالب بشه کجا میتونیم چنین تکیه گاه محکم و استواری رو پیدا کنیم ؟

وقتی میگه بهم اعتماد کنید یاریتون میکنم چرا دست یاری به سوی دیگران دراز کنیم ،حال که با یه اعتماد قدرتمند ترین نیرو یاورمون میشه؟


[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 8:21 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی ، پای بر شرافت خود بگذارد
.
.
.

ذات خویش را می جویم و نمی یابم، من سایه ی اویم، او کجاست؟
.
.
.

مهربانی جاده ای ست که هر چه پیشتر بری, خطرناک تر می شه . نمی تونی برگردی , اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی به بیراهه رفت

.
.
.

این نداشتن هاست که به آدمی هدف می دهد
.
.
.
   
!هر کس آن چنان می میرد که زندگی می کند و هر کس آن چنان که در بیداریست، خواب می بیند
.
.
.
هی به این فکر میکنم که ما در اینجا عرق میریزیم و وضعمان این است
و انها در انجا عرق میخورند و وضعشان آن
نمیدانم مشکل در نوع عرق هاست یا در خوردن و ریختن ما
.
.
.
       در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند ،پروانه شدن یعنی تباهی 

[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 7:39 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]


[ یکشنبه 93/11/5 ] [ 10:13 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
صد سخن از کلمات کوتاه حضرت رسول(ص)

1 . هر چه فرزند آدم پیرتر مى شود ، دو صفت در او جوانتر مى گردد : حرص و آرزو .

2 . دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند ، امت من صلاح مى یابد و اگر فاسد شوند ، امت من فاسد مى شود : علما و حکام .

3 . شما همه شبان و مسؤول نگاهبانى یکدیگرید .

4 . نمى توان همه را به مال راضى کرد اما به حسن خلق ، مى توان .

5 . نادارى بلاست ، از آن بدتر ، بیمارى تن ، و از بیمارى تن دشوارتر ، بیمارى دل .

6 . مؤمن ، همواره در جستجوى حکمت است .

7 . از نشر دانش نمى توان جلو گرفت .

8 . دل انسانى همچو پرى است که در بیابان به شاخه درختى آویزان باشد ، از وزش بادها دائم در انقلاب است و زیر و رو مى شود .

9 . مسلمان آن است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند .

10 . رهنماى به کار نیک ، خود کننده آن کار است .

11 . هر دل سوخته اى را عاقبت پاداشى است .

12 . بهشت زیر قدمهاى مادران است .

13 . در رفتار با زنان ، از خدا بترسید و آنچه درباره آنان شاید ، از نیکى دریغ ننمائید .

14 . پروردگار همه یکى است و پدر همه یکى . همه فرزند آدمید و آدم از خاک است . گرامى ترین شما نزد خداوند ، پرهیزکارترین شماست .

15 . از لجاج بپرهیزید که انگیزه آن ، نادانى و حاصل آن ، پشیمانى است .

16 . بدترین مردم کسى است که گناه را نبخشد و از لغزش چشم نپوشد و باز از او بدتر کسى است که مردم از گزند او در امان و به نیکى او امیدوار نباشند .

17 . خشم مگیر و اگر گرفتى ، لختى در قدرت کردگار بیندیش .

18 . چون تو را ستایش کنند ، بگو اى خدا مرا بهتر از آنچه گمان دارند بساز و آنچه را از من نمى دانند بر من ببخش و مرا مسؤول آنچه مى گویند قرار مده .

19 . به صورت متملقین ، خاک بپاشید .

20 . اگر خدا خیر بنده اى را اراده کند ، نفس او را واعظ و رهبر او قرار مى دهد .

21 . صبح و شامى بر مؤمن نمى گذرد مگر آنکه بر خود گمان خطا ببرد .

22 . سخت ترین دشمن تو ، همانا نفس اماره است که در میان دو پهلوى تو جا دارد .

23 . دلاورترین مردم آن است که بر هواى نفس ، غالب آید .

24 . با هواى نفس خود نبرد کنید تا مالک وجود خود گردید .

25 . خوشا به حال کسى که توجه به عیوب خود ، او را از توجه به عیوب دیگران باز دارد .

26 . راستى به دل آرامش مى بخشد و از دروغ ، شک و پریشانى مى زاید .

27 . مؤمن آسان انس مى گیرد و مأنوس دیگران مى شود .

28 . مؤمنین همچو اجزاء یک بنا ، همدیگر را نگاه مى دارند .

29 . مثل مؤمنین در دوستى و علقه به یکدیگر ، مثل پیکرى است که چون عضوى از آن به درد بیاید ، باقى اعضا به تب و بى خوابى دچار مى شوند .

30 . مردم مانند دندانه هاى شانه ، با هم برابرند .

31 . دانش جوئى بر هر مسلمانى واجب است .

32 . فقرى سخت تر از نادانى و ثروتى بالاتر از خردمندى و عبادتى والاتر از تفکر نیست .

33 . از گهواره تا به گور ، دانشجو باشید .

34 . دانش بجوئید گرچه به چین باشد .

35 . شرافت مؤمن در شب زنده دارى و عزت او در بى نیازى از دیگران است .

36 . دانشمندان ، تشنه آموختن اند .

37 . دلباختگى ، کر و کور مى کند .

38 . دست خدا با جماعت است .

39 . پرهیزکارى ، جان و تن را آسایش مى بخشد .

40 . هر کس چهل روز به خاطر خدا زندگى کند ، چشمه حکمت از دلش به زبان جارى خواهد شد .

41 . با خانواده خود بسر بردن ، از گوشه مسجد گرفتن ، نزد خداوند پسندیده تر است .

42 . بهترین دوست شما آن است که معایب شما را به شما بنماید .

43 . دانش را به بند نوشتن در آورید .

44 . تا دل درست نشود ، ایمان درست نخواهد شد و تا زبان درست نشود ، دل درست نخواهد بود .

45 . تا عقل کسى را نیازموده اید ، به اسلام آوردن او واقعى نگذارید .

46 . تنها به عقل مى توان به نیکیها رسید . آنکه عقل ندارد از این تهى است .

47 . زیان نادانان ، بیش از ضررى است که تبهکاران به دین مى رسانند .

48 . هر صاحب خردى از امت مرا چهار چیز ضرورى است : گوش دادن به علم ، به خاطر سپردن و منتشر ساختن دانش و بدان عمل کردن .

49 . مؤمن از یک سوراخ ، دوبار گزیده نمى شود .

50 . من براى امت خود ، از بى تدبیرى بیم دارم نه از فقر .

51 . خداوند زیباست و زیبائى را دوست مى دارد .

52 . خداوند ، مؤمن صاحب حرفه را دوست دارد .

53 . تملق ، خوى مؤمن نیست .

54 . نیرومندى به زور بازو نیست ، نیرومند کسى است که بر خشم خود غالب آید .

55 . بهترین مردم ، سودمندترین آنان به حال دیگرانند .

56 . بهترین خانه شما آن است که یتیمى در آن به عزت زندگى کند .

57 . چه خوب است ثروت حلال در دست مرد نیک .

58 . رشته عمل ، از مرگ بریده مى شود مگر به سه وسیله : خیراتى که مستمر باشد ، علمى که همواره منفعت برساند ، فرزند صالحى که براى والدین دعاى خیر کند .

59 . پرستش کنندگان خدا سه گروهند : یکى آنان که از ترس ، عبادت مى کنند و این عبادت بردگان است ، دیگر آنان که به طمع پاداش ، عبادت مى کنند و این عبادت مزدوران است ، گروه سوم آنان که به خاطر عشق و محبت ، عبادت مى کنند و این عبادت آزادگان است .

60 . سه چیز نشانه ایمان است : دستگیرى با وجود تنگدستى ، از حق خود به نفع دیگرى گذاشتن ، به دانشجو علم آموختن .

61 . دوستى خود را به دوست ظاهر کن تا رشته محبت محکمتر شود .

62 . آفت دین سه چیز است : فقیه بدکار ، پیشواى ظالم ، مقدس نادان .

63 . مردم را از دوستانشان بشناسید ، چه ، انسان همخوى خود را به دوستى مى گیرد .

64 . گناه پنهان ، به صاحب گناه زیان مى رساند ، گناه آشکار ، به جامعه .

65 . در بهبودى کار دنیا بکوشید اما در کار آخرت چنان کنید که گوئى فردا رفتنى باشید .

66 . روزى را در قعر زمین بجوئید .

67 . چه بسا که از خودستائى ، از قدر خود مى کاهند و از فروتنى ، بر مقام خود مى افزایند .

68 . خدایا ! فراخترین روزى مرا در پیرى و پایان زندگى کرامت فرما .

69 . از جمله حقوق فرزند بر پدر این است که نام نیکو بر او بگذارد و نوشتن به او بیاموزد و چون بالغ شد ، او را همسر انتخاب کند .

70 . صاحب قدرت ، آن را به نفع خود به کار مى برد .

71 . سنگین ترین چیزى که در ترازوى اعمال گذارده مى شود ، خوشخوئى است .

72 . سه امر ، شایسته توجه خردمند است : بهبودى زندگانى ، توشه آخرت ، عیش حلال .

73 . خوشا کسى که زیادى مال را به دیگران ببخشد و زیادى سخن را براى خود نگاهدارد .

74 . مرگ ، ما را از هر ناصحى بى نیاز مى کند .

75 . اینهمه حرص حکومت و ریاست و اینهمه رنج و پشیمانى در عاقبت ! .

76 . عالم فاسد ، بدترین مردم است .

77 . هر جا که بدکاران حکمروا باشند و نابخردان را گرامى بدارند ، باید منتظر بلائى بود .

78 . نفرین باد بر کسى که بار خود را به دوش دیگران بگذارد .

79 . زیبائى شخص ، در گفتار اوست .

80 . عبادت ، هفت گونه است که از همه والاتر ، طلب روزى حلال است .

81 . نشانه خوشنودى خدا از مردمى ، ارزانى قیمتها و عدالت حکومت آنهاست .

82 . هر قومى شایسته حکومتى است که دارد .

83 . از ناسزا گفتن ، بجز کینه مردم ، سودى نمى برى .

84 . پس از بت پرستیدن ، آنچه به من نهى کرده اند ، در افتادن با مردم است .

85 . کارى که نسنجیده انجام شود ، بسا که احتمال زیان دارد .

86 . آنکه از نعمت سازش با مردم محروم است ، از نیکیها یکسره محروم خواهد بود .

87 . از دیگران چیزى نخواهید گرچه یک چوب مسواک باشد .

88 . خداوند دوست ندارد که بنده اى را بین یارانش ، با امتیاز مخصوص ببیند .

89 . مؤمن ، خنده رو و شوخ است ، و منافق ، عبوس و خشمناک .

90 . اگر فال بد زدى ، به کار خود ادامه بده و اگر گمان بد بردى ، فراموش کن و اگر حسود شدى ، خوددار باش .

91 . دست یکدیگر را به دوستى بفشارید که کینه را از دل مى برد .

92 . هر که صبح کند و به فکر اصلاح کار مسلمانان نباشد ، مسلمان نیست .

93 . خوشروئى کینه را از دل مى برد .

94 . مبادا که ترس از مردم ، شما را از گفتن حقیقت باز دارد ! .

95 . خردمندترین مردم ، کسى است که با دیگران بهتر بسازد .

96 . در یک سطح زندگى کنید تا دلهاى شما در یک سطح قرار بگیرد . با یکدیگر در تماس باشید تا بهم مهربان شوید .

97 . هنگام مرگ ، مردمان مى پرسند از ثروت چه باقى گذاشته ؟ فرشتگان مى پرسند از عمل نیک چه پیش فرستاده ؟ .

98 . منفورترین حلالها نزد خداوند ، طلاق است .

99 . بهترین کار خیر ، اصلاح بین مردم است .

100 . خدایا مرا به دانش ، توانگر ساز و به بردبارى ، زینت بخش و به پرهیزکاری ، گرامی بدار و به تندرستی ، زیبایی ده.


[ شنبه 93/11/4 ] [ 7:43 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خداهم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست
 . . .


[ پنج شنبه 93/11/2 ] [ 7:56 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]

.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار


[ پنج شنبه 93/11/2 ] [ 7:52 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]

 

بس سقف شد خراب و نگشت آسمان خراب
بس عمر شد تمام و نشد روز و شب تمام

منشین گرسنه کاین هوس خام پختن است
جوشیده سالها و نپختست این طعام

بگشای گر که زنده‌دلی وقت پویه چشم
بردار گر که کارگری بهر کار گام

در تیرگی چو شب پره تا چند می پری
بشناس فرق روشنی ای دوست از ظلام

ای زورمند، روز ضعیفان سیه مکن
خونابه می‌چکد همی از دست انتقام


[ سه شنبه 93/10/23 ] [ 1:58 عصر ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 168063

تمزها