در کار عشق ما همیشه اما بود ...
| ||
امید، نان روزانه آدمی است . رابیندرانات تاگور امید ای دریای بی کران عشق جگونه تو را نظاره کنم تو را که از رنج تمام غریبی ها به تو پناه آوردم و آهنگ قلبم را همساز تو ساختم تا اگر دوباره بازیهای روزگار مرا در کاخ سیاه فراموشی حبس کرد از وجود بی آلایشت آهنگ قلبت را به یاد داشته باشم.....
انسان برای بر خورداری از شادی باید خودش را باور کند. توماس پاین
[ دوشنبه 93/11/20 ] [ 12:32 عصر ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند . [ دوشنبه 93/11/20 ] [ 12:29 عصر ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
سراپا اگر زرد و پژمردهایم ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترکخوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشن? دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گُردهایم
گواهی بخواهید، اینک گواه همین زخمهایی که نشمردهایم
دلی سر بلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر بردهایم
قیصر امین پور [ شنبه 93/11/18 ] [ 2:6 عصر ] [ محمود گودرزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[Weblog Themes By : ] |