تمزها

مقصود از قلب در قرآن - در کار عشق ما همیشه اما بود ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کار عشق ما همیشه اما بود ...
 

 

چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است در حالى که مى دانیم قلب مرکز ادراکات نیست بلکه تلمبه اى است براى گردش خون در بدن ؟

در پاسخ چنین مى گوئیم:

قلب در قرآن به معانى گوناگونى آمده است ، از جمله:

سوره ق مى خوانیم: 37 به معنى عقل و درک چنانکه در آیه  -
 ان فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب در این مطالب تذکر و یادآورى است براى آنان که نیروى عقل و درک داشته باشند.

 به معنى روح و جان چنانکه در
سوره احزاب آیه 10 آمده است -
هنگامى که چشمها از وحشت فرو 
و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر مانده و جانها به لب رسیده بود.

 به معنى مرکز عواطف ،
آیه 12 سوره انفال شاهد این معنى است
سالقى فى قلوب الذین کفروا الرعب بزودى در دل کافران ترس ایجاد مى کنم.


 و در جاى دیگر در سوره
آل عمران آیه 159 مى خوانیم-
 
فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ... اگر سنگدل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند

توضیح این که:
در وجود انسان دو مرکز نیرومند بچشم مى خورد:

 مرکز ادراکات که همان مغز و دستگاه اعصاب است و لذا هنگامى که مطلب فکرى براى ما پیش مى آید احساس مى کنیم با مغز خویش آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم . (اگر چه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزارى هستند براى روح).

 مرکز عواطف که عبارت است از همان قلب صنوبرى که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفى در مرحله اول روى همین مرکز اثر مى گذارد، اولین جرقه از قلب شروع مى شود.

ما هنگامى که با مصیبتى روبرو مى شویم بالوجدان فشار آن را روى همین قلب صنوبرى احساس مى کنیم ، و همچنان وقتى که به مطلب سرورانگیزى برمى خوریم فرح و انبساط را در همین مرکز احساس مى کنیم (دقت کنید).
درست است که مرکز اصلى ادراکات و عواطف همگى روان و روح آدمى است ولى تظاهرات و عکس العملهاى جسمى آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم نخستین بار در دستگاه مغز آشکار مى شود، ولى عکس العمل مسائل عاطفى از قبیل محبت ، عداوت ، ترس ، آرامش ، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، بطوری که بهنگام ایجاد این امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى کنیم.
 نتیجه این که :اگر در قرآن مسائل عاطفى به قلب (همین عضو مخصوص) مسائل عقلى به قلب (به معنى عقل یا مغز) نسبت داده شده ، دلیل آن همان است که گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است.

از همه این ها گذشته قلب به معنى عضو مخصوص نقش مهمى در حیات و بقاى انسان دارد، بطوریکه یک لحظه توقف آن با نابودى همراه است . بنابراین چه مانعى دارد که فعلیتهاى فکرى و عاطفى به آن نسبت داده شود.



[ پنج شنبه 91/3/25 ] [ 12:11 صبح ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 166257

تمزها